اما کمتر کسی به این میاندیشد که چگونه میخواهد بمیرد و وارد مرحله دیگری از زندگی خود بشود.
این که زیستن ما چگونه باشد و نوع زندگی چه مقدار با شکل و نوع مرگمان در ارتباط خواهد بود موضوعی است که گاهی از آن غفلت میورزیم.
ما نمیدانیم چه زمانی میمیریم ولی میتوانیم با تأمل و اندیشه در نیتهای درونی، رفتار، کردار و اعمال خود، انتخاب کننده باشیم که به چه شکل به مرگ نزدیک شویم.
به عنوان نمونه در آموزههای دینی ما تأکید شده افرادی که تن به گناه و معصیت بزرگ زنا بدهند به مرگ طبیعی نمیمیرند و مجازات شدیدی نیز در آن دنیا انتظارشان را میکشد و عاقبت بخیر نخواهند شد.
رباخواری، حرام خواری، دروغ و غیبت و گناهانی دیگر نیز عاقبت به خیری را تحت تأثیر قرار داده و ما را عاقبت به شر خواهند کرد. پس بر ماست طوری فکر کنیم و عمل و رفتاری داشته باشیم که هر آن گاه زنگ رفتنمان به صدا درآمد با روسفیدی، عزم سفر کنیم و به استقبال مرگ برویم.
باید مراقب باشیم، شاید فرصت چندانی برای جبران بعضی از اشتباههای مان نداشته باشیم. این که بعد از مرگ، اسممان چگونه بر سر زبانها باشد نیز خیلی مهم است و به همین دلیل سعدی شیرین سخن میگوید: مرده آن است که نامش به نکویی نبرند.
بسیاری از متهمانی که عاملان جرایم خشن و جنایتهای هولناک هستند در آسیب شناسیهای صورت گرفته اعتراف میکنند ما از خدا فاصله گرفته بودیم و... .
اگر چه جرم شناسی و ریشه یابی آسیبهای اجتماعی خود مقولهای است که نیاز به مطالعه علمی، کارشناسی و موشکافانه و بررسیهای روان شناسانه و جامعه شناختی دارد اما آنچه در نگاه خیلی ساده میتواند مورد نظر قرار گیرد این است که وقتی به خدا نزدیک شدیم دل مان قرص میشود خدا همراهمان است و خودش آنچه خیر و صلاح است را برای ما رقم خواهد زد.
اینجاست که از نقطه امید به مقام صبر و استقامت خواهیم رسید و میتوانیم در تصمیم گیریهای خود برای گذر از هر مرحله زندگی بهترین اعمال و رفتار را با نیتهای پاک و بیریا برجای بگذاریم و عاقبت بخیر شویم.
این که جوانی 22 ساله در فاصله چند متری به چوبه دار از خود میپرسد: چرا من اینجا هستم؟. چرا من چنین کار کثیف و حیوانی کردم؟، مگر دختربچه بیگناه چه بدی در حقم کرده بود که...؟، چرا از خدا فاصله گرفته بودم و...؟، یا این که جوانی دیگر که او نیز عامل آزار و اذیت و قتل دخترکی خردسال بود قبل از اعدام میگوید مرا هر چه زودتر اعدام کنید و جسدم را در بیابان رها سازید تا خوراک حیوانات وحشی شوم گفتههایی است که خانوادهها و همه افراد به خصوص جوانها باید در مورد آن تأمل کنند.
اجرای حدود الهی در شریعت ما تأیید و تأکید شده است و با به دار آویخته شدن عاملان چنین جنایتهای هولناکی ضمن آن که مرهمی هر چند اندک بر دل پدران و مادران و خانواده کودکان معصوم و بیگناه که قربانی هوسهای کثیف و شیطانی شدهاند خواهد بود. همچنین درس عبرتی است برای کسانی که نیتهای پلیدی در سر میپرورانند. آنها میتوانند سوالهای افراد پشیمان را الان در ذهن خود مرور کرده و تصمیم درستی برای ادامه مسیر زندگیشان بگیرند.
البته موشکافی درباره آنچه میتواند شرایط را برای فاصله گرفتن افراد از ریسک چنین جنایتهایی فراهم سازد نیز یک نیاز بوده و نقش مهمی در پیشگیری از وقوع این وقایع خواهد داشت.
اجرای این حکمهای الهی باید درس عبرتی باشد برای همه پدران و مادرانی که امروز وظیفه دارند در تربیت فرزندان خود شیوههای صحیح فرزندپروری را انتخاب کنند و نسبت به این موضوع اهمیت بیشتری قایل شوند.!
اعدام جوان 22 ساله در روز پنجشنبه گذشته که خودش اظهار میداشت حقم است هر چه زودتر به دار مجازات آویخته شوم و منتظر بود با اجرای حکم الهی، از بار گناهی سنگین در این دنیا که به کابوسی وحشتناک برایش تبدیل شده رهایی یابد پیامی نیز برای همگان در پی دارد تا هر کس در هر نقش و جایگاه مدیریتی، نظارتی، تربیتی و پرورشی خود مسؤولیت حساس و مهمی که در برابر جامعه برعهده گرفته را شناخته و به وظایف فردی و اجتماعی خود، خوب و شایسته عمل کند تا از وقوع چنین وقایعی پیشگیری شود.
تنها دغدغه عامل جنایت قبل از اعدام، نه از دست دادن جانش، بلکه این بود آیا دختر 8 ساله که مظلومانه قربانی نقشه شیطانی شده از من خواهد گذشت و جامعه چه برخوردی با خانوادهام بعد از اعدام خواهد داشت؟.
اگر تفکر نقاد را در جامعه زنده کرده و هر یک از ما بیندیشیم چه میکنیم و چه باید انجام دهیم بیشک از وقوع چنین وقایع تأسف بار و زجرآوری پیشگیری آگاهانهای خواهد شد.
وقایعی که داغی ماندگار بر دل پدران و مادران عزادار دختر بچههای قربانی نشانده و زجر این مصیبت سنگین را هیچ گاه از قلب و روحشان پاک نخواهند کرد، زجر حزن انگیزی که دل تمام پدران و مادران را با خبر وقوع جنایت و مرگ این کودکان معصوم لرزاند و چشمهای شان را اشکآلود ساخت.
نظر شما